ابوين: تثنيه اب، پدر و مادر را از باب غلبه ابوين گويند.

ابوینی: منسوب به ابوين، صفت و نسبت فرزندانی که از يک پدر و مادر باشند، در برابر ابی  و امی به کار می رود.

ابی: منسوب به اب، پدری، از يک پدر، در مقابل امی. 

اجداد: جمع جد، نياکان، پدران پدر، پدران مادر. 

- هريک از ابوين پدر متوفی تا هرجا که بالا رود عنوان جد را دارد و جمع آن اجداد است و شامل ذکور و اناث می شود.

اجداد مرتبه اول: پدر پدر و مادر مادر، و پدر مادر و مادر مادر را که چهار نفرند، اجداد مرتبه اول نامند؛ که هرگاه يک نفر از آنان موجود باشد، اجداد مرتبه ثانی ارث نمی برند
اجداد مرتبه ثانی هشت نفرند، زيرا برای هر يک از اجداد مرتبه اول يک پدر و يک مادر ميباشد و اجداد مرتبه ثالث شانزده نفرند و بر همين قياس در هر مرتبه بعد دو برابر می شود.
 
اخوال: داییان، دایی ها، برادران مادر.

اخوه: در باب ارث شامل برادران و خواهران هردو می باشد.


ارث: دارایی متوفی بعد از کسر واجبات مالی و ديون و ثلث را ارث گويند و ماليات بر ارث به آن تعلق می گيرد یعنی مبلغ حاصل از جمع واجبات مالی و ديون و ثلث، بايد از دارایی مثبت ميت خارج شود؛ باقيمانده متعلق ماليات بر ارث است زيرا عنوان ارث فقط برهمان باقيمانده صدق می کند.

استيفاء: درلغت «طلب تمام کردن حق» و در اصطلاح «استفاده از کار يا مال ديگری با رضايت او» مطلق گرفتن.

اعمام: عموها، برادر پدرها. 

افاقه: بهبود يافتن، به هوش آمدن، در فقه هشياری پس از مستی است و پس از بازيافتن عقل پس از جنون است.

اقارب: خويشان، نزديکان، بستگان.  

امور حسبی: اموری که دادگاه ها مکلف اند به آن امور اقدام نموده و تصميمي اتخاذ کنند بدون اينکه رسيدگی به آنها متوقف بر وقوع اختلاف و منازعه بين اشخاص و اقامه دعوی از طرف آن ها باشد.

امی: منسوب به ام، مادری، از يک مادر، در مقابل ابی.

انحصار وراثت: حصر وراثت، در مفهوم  تصديق حصر وراثت و دعوی وراثت به کار می رود وآن دعوایی است که به موجب آن وراث متوفی از دادگاه تقاضای صدور تصديق به منحصر بودن وراث به عدد و اشخاص معين و معلوم می نمايند.

اهليت: صفت کسی که دارای جنون، سفه، ورشکستگی و ساير موانع محروميت از حقوق (کلا و بعضا) نباشد، در مقابل حجر به کار می رود. صلاحيت شخص برای دارا شدن حق و تحمل تکليف و به کار بردن حقوق که به موجب قانون دارا شده است. برای اينکه متعاملين اهل محسوب شوند بايد عاقل، بالغ  و رشيد باشند.

اهليت استيفاء: صلاحيت شخص برای به کار بردن حقی  که دارا شده است مانند صلاحيت کبير برای معامله در اموال خود که در حال صغر آنها را از پدر خود به ارث برده است. 

ايجاب: واجب کردن، لازم کردن مقابل نفی، سلب، پذيرفتن، اعلام تعهد يا اعلام تمليک (عقد تملیکی)، مقابل قبول.
 
بالسويه: برابر، به نحو مساوی. 

تحرير ترکه: مقصود از تحرير ترکه تعيين مقدار ترکه و ديون متوفی است.

ترکه: مالی که از مرده باقی مانده باشد، مرده ريگ. 

تعصيب: یعنی دادن به عصبه و آن خويشاوند پدری شخص است، عصب در لغت به معنی احاطه کردن آمده است و به خويشاوندان پدری از آن جهت عصبه گويند که شخص را احاطه کرده و حمايت می نمايند در اصطلاح حقوقی رد مقداری از ترکه را که از سهام صاحبان سهم زيادتر است به خويشاوندان پدری  متوفی گويند. در حقوق مدني زياده از سهم بين صاحبان فرض تقسيم ميشود .

ثلث: يک سوم، سه يک، بخشی از ترکه که وصايای مالی موصی تا آن ميزان بدون اجازه ورثه نافذ است.

ثمن: هشت يک، يک هشتم، سهم ادنای زوجه در ارث. 

جد: پدر پدر، پدر مادر، پدربزرگ، نيا؛ جمع = اجداد

جده: مادر مادر، مادر پدر، مادربزرگ؛ جمع = اجدات 

حاجب: منع کننده، پرده، حايل، مانع ارث، وارثی که ديگری را از ارث محروم می کند.

حجب: حالت وارثی است که به واسطه بودن وارث ديگر ازبردن ارث کلا ياجزئا محروم می شود.

حجب بر دو قسم است: 

قسمت اول آن است که وارث از اصل ارث محروم می گردد مثل برادرزاده که به واسطه بودن برادر يا خواهر متوفی از ارث محروم می شود يا برادرانی که با بودن برادران ابوینی از ارث محروم می گردند.


قسمت دوم آن است که فرض ارث از حد اعلی به حد ادنی نازل می گردد مثل تنزل حصه شوهر از نصف به ربع در صورتی که برای زوجه اولاد باشد و همچنين تنزل حصه زن از حد ربع به ثمن در صورتی که برای زوج و اولاد باشد.

حجر: بازداشت، منع، نداشتن صلاحيت در دارا شدن حق معين و نداشتن صلاحيت برای اعمال حقی که شخص آن را دارا شده است

http://iranlawyer.net


سایت وکیل دادگستری مادر ,اجداد ,مرتبه ,ترکه ,متوفی ,دارا ,اجداد مرتبه ,محروم می شود ,اولاد باشد ,خويشاوندان پدری ,انحصار وراثت منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

وبلاگ آموزشی تفریحی پورتال و سایت تفریحی خبری ایرانیان چاپخانه ی ایران زمین هاستینگ mamozi کسب و کار حزب اراده ملّت ایران استان قزوین دکوراسیون داخلی